دختری به کورش کبیر گفت: من عاشق شما هستم. کورش به او گفت: لیاقت تو برادر من است که از من زیبا تر است و پشت سرت ایستاده است. دختر برگشت و کسی را پشت سر خود ندید. کورش به او گفت اگر عاشق بودی، پشت سرت را نگاه نمیکردی.
سلام.احسنت به هوش و ذکاوتش.یادش پایدار.
یعنی ما هم از نسل اون انسانهای شریفیم.ن.م.ی.د.و.ن.م
کو؟فهم و شعور؟کو بشریت؟کو انسانیت؟کورحم و مرووت؟کو
احترام متقابل؟کو محترم شمردن حقوق یکدیگر؟کو احترام
به ادیان دیگر؟کو راستی؟کو برابری و برادری؟
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
آخه چه قشنگ راست می گفت.دختره عاشق حقیقی نبود
این یه داستان جعلی هست ِاصلا داستان اصلا اینجوری نبودهِ
قشنگ بود . خیلی زیاد
داستان جالبی بود. یه سری هم به وبلاگ من بزن
عااااااااااااااااااااااااااااااالی بود....
یعنی بازم از این آدما ٫یدا میشه؟
ایول کوروش باحال یک دستی زد
می تونم از داستاناتون توی وبم استفاده کنم؟
فقط هوس بوده
همین و بس ...
سلام افرین خیلی قشنگ حرفیه عاشق چشمش هیچ چیزیونمیبینه عشق واقعی بی چون وچراست
عالی بود واقعا خوشم اومد
داستان قشنگه. اما داستانه ... آخه از 2500 سال پیش چه طور میشه یه همچین داستان کم محتوایی توی کتیبه ها پیدا شه؟؟؟
سلام.احسنت به هوش و ذکاوتش.یادش پایدار.
یعنی ما هم از نسل اون انسانهای شریفیم.ن.م.ی.د.و.ن.م
کو؟فهم و شعور؟کو بشریت؟کو انسانیت؟کورحم و مرووت؟کو
احترام متقابل؟کو محترم شمردن حقوق یکدیگر؟کو احترام
به ادیان دیگر؟کو راستی؟کو برابری و برادری؟